موضوع: تربيت اولاد
همه والدين علاقهمندند فرزندشان شخصيتي بزرگ و مهمتر از آن پاكدامن و بهشتي شود. براي تحقق اين آرزو والدين بايد در فرمول تربيتي خود تجديدنظر كنند.
چگونه فرزند شخصيتي بزرگ ميشود؟
نكته اول: والدين بايد مواظب باشند كه بچهها بين آنها اختلاف نياندازند. اختلاف پدر و مادر براي بچهها كشنده است. پدر و مادري كه اختلاف دارند با تفاضل نيرويشان فرزند را تربيت ميكنند، لذا بچه منحرف و عقدهاي تربيت شود.
نكته دوم: ريشه اختلاف والدين؟
ريشه اختلاف، منيت ايندو است. من شوهر و من زن اختلاف پيدا ميكند. من وقتي عقد عروس و دامادي را ميخوانم به آنها ميگويم از اين به بعد ميخواهيد باهم زندگي كنيد، زن نگويد من، مرد هم نگويد من. مرد نگويد من، چون زن هم ميگويد من.
نكته سوم: راه تفاهم
زن بگويد خدا من، مرد هم بگويد خداي من. چون هردو در خدا مشتركند، در بقيه چيزها مشترك نيستند.
من انسان بت اصلي انسان است كه كار دست او ميدهد. اگر انسان همه بتها را منهدم كند، اما مشكل «من» را حل كند، كاري نكرده است. اين من است كه بت درست ميكند.
خاطره
در بازداشت ساواك كه بودم نگران بودم كه مبادا اسمي از كسي ببرم و حقي گردن من بيايد، يك روز اين آيه ذهنم آمد. لو كان فيهما آلهة الّا الله لفسدتا. شرايط زندان آيه را اينگونه برايم معنا كرد كه منظور از فيهما اجزاي آسمان و زمين، آلهة الّا الله باشد فساد پيش ميآيد. به خودم گفتم من هم يك جزء از اين فيهما هستم. اگر در من فسادي پيدا شده باشد، ريشهاش وجود آلههاي غير از الله است. گفتم من الآن از وضعيت خودم راضي نيستم. گفتم پس بايد علت آن را پيدا كنم. فكر كردم خدا صلاح مرا در تربيت من ميداند كه من در محيط زندان ساخته شوم. خودم صلاح خودم را نميدانم، ميخواهم آزاد شوم. اينجا بايد يكي كوتاه بيايد. به خودم گفتم: تو روت ميشود به خدا بگويي كوتاه بيايد؟ مگر تو علم و مصلحت خودت را ميداني؟ با چه علم و قدرتي ميخواهي به خدا بگويي به خواسته من عمل كن؟ گفتم: خدا قول ميدهم تفاضاي بيرون رفتن از زندان را نكنم. وقتي اين را گفتم، حالت روحي پيدا كردم كه در حرم اهلبيت عليهمالسلام همچون روحي پيدا ميكردم. در جهنم ساواك براي خود بهشتي ساختم.
در شيراز كنگره شيراز برگزار شد، رهبر معظم انقلاب آنموقع رئيسجمهور بودند. مقاله جامعي در آن كنگره خواندند و گفتند حافظ در دوره امير مبارزالدين زندگي ميكردند كه بدترين دوره پارت بودند. فرداي آنروز كه من خواستم صحبت كنم، اشاره به صحبت ايشان كردم و گفتم با وجود اين وضعيت شما وقتي ديوان حافظ را ميخوانيد، فكر ميكنيد حافظ زير سايه بيد و كنار جوي آب انگار در بهشت زندگي ميكرده است.
ائمه عليهمالسلام در وسط جهنم جامعهاي خانوادهاي بهشتي تربيت كردند كه نمونه آن را در حديث كسا ميبينيد جد وقتي ميآيد، شمدي روي خود ميكشد، نوه كه ميآيد نميگويد من كنار بنشينم، ميگويد اجازه است من هم زير شمد بيايم؟ اين شدت علاقه به هم است. ارتباط بهشتي با هم دارند. اين الگوست كه ما با بچهها اينگونه رفتار كنيم.
نكته چهارم:
به بچهها بايد معرفت هم داد تا وقتي باران محبت به روي بچهها ميبارد به سيل تبديل نشود. اگر پدر و مادر با بچه دوست شوند و به او شخصيت بدهند، وقتي به بچه احترام بگذارند، اين احترام برايشان غيرعادي نيست تا تحتتأثير آن عوض شوند. اگر بچه از اول ظرفيت محبت را داشته باشد، وقتي مورد احترام قرار گرفت لوس نميشود.
ائمه و اهلبيت عليهمالسلام الگوي تربيتي ما هستند. نگوييد آنها اماماند؛ مگر شما در نماز جماعت ميگوييد فلاني امام است به ما چه؟ نه، بلكه حركات نماز خود را با او هماهنگ ميكنيد. وجود امام در جامعه نيز براي همين است كه شما زندگي خود را با آنها هماهنگ كنيد.
نكته پنجم:
رابطه بچهها با همديگر در نماز خواندن آنها تأثير دارد. بچهها بعضي زرنگ، بعضي سادهاند. زرنگها دعوا ميكنند، كتك ميزنند، بعد هم پيش پدر يا مادر گريه ميكنند، شكايت ميكنند و سبب ميشوند تا آن بچه يك كتك ديگر از پدر يا مادر بخورد. اين بچهها سياستمدارند. كتك در جاي خود درست است، مثل اينكه بخواهي ميخ كج را صاف كني، گاهي بايد درشت صحبت كرد، گاهي بايد نرم گفت.
گاهي به نرم گوي كه سلطان خلق را در گفتگوي خلق ببايد تحملي
گاهي درشت گو كه صد كوزه نبات گهگه چنان به كار نيايد كه حنظلي
شما وقتي بچهها را بيجا تنبيه كنيد، بچه زرنگ به بچهاي كه كتك خورده ميگويد: پدر تو كه سالها نماز خوانده اينگونه تو را تنبيه ميكند؟ زيرآب نماز شما را ميزند. اما وقتي فهميديد بچه را بيجا تنبيه كردهايد، به او بگوييد و از او بخواهيد كه نماز بخواند و از خدا بخواهد شما را ببخشد. بچه ميگويد اين نماز سبب شد كه پدر يا مادر از ما عذرخواهي كند.
خوشنويس
پاسخ به سؤالات
بايد با ترك گناه ايمان را تقويت كرد، در اين صورت هم چشم درست ميشود هم گوش هم زبان؛ همه اينها تابع است.
امام در كتاب تحريرالوسيله در بيان شرط عدالت براي امام جماعت 42 گناه كبيره را ذكر كرده است. خدا هم گفته اگر از كباير بپرهيزيد، گناهان صغيره شما را ميبخشد. از اولين گناه بايد ترك گناه را شروع كرد و اولين واجب را كه ديديد، انجام واجبات را شروع كنيد.
ميزان معاشرت با مردم:
معاشرت با ديگران به اندازه نياز باشد والّا انسان به كارهاي ديگر خود كه يكي از آنها اصلاح خود است، نميرسد.
راه توفيق شبزندهداري:
ترك گناه، انجام واجبات. اثر ترك گناه رشد ايمان، و ايمان سرمنشأ همه توفيقات است.
آيا سحر درست است؟
بهترين مصداق سحر كه در قرآن بيان شده، سحر ساحران فرعون است كه طناب را به جيوه ماليدند و جلوي آفتاب حركت كرد. قرآن ميگويد: يخيّل أنهم تسعي، اينها فكر ميكردند طناب حركت ميكند، طلسم، بستن، چشمزخم، هيچكدام واقعيت ندارد.
آيه و إن يكاد:
آيه و إن يكاد مال چشمزخم نيست؛ دلالت بر عدم چشمزخم بكند بهتر است تا دلالت بر چشمزخم كند. آيه ميگويد كفار جوري نگاه ميكردند كه اگر ميتوانستند با همين نگاه كردن پيامبر را زمين ميزدند، اما پيامبر زمين نخورد.
كنترل عصبانيت:
اولين عضو انسان عصباني كه شروع به كار ميكند، زبان اوست؛ اگر فحاشي كفايت نكرد، دست هم بلند ميشود. انسان عصباني بايد زبان را كنترل كند و سكوت كند و محل را ترك كند، بعد كه آرام شد برگردد.
افزايش علاقه به علم:
بايد پشت سر هم مطالعه نكنيد، فاصله هم باشد.
دوست خوب
يكي از نشانههاي دوست خوب تقواست؛ الا خلاء يومئذ بعضهم لبعض عدو الّا المتقين، روز قيامت دوستان با هم دعوا ميكنند، مگر كساني كه در سايه تقوا دوست شوند.
عرفان:
شناخت خدا، پيامبر وامام. علم عرفان را انسانها درست كردهاند، آنچه در قرآن آمده عرفان عملي است.
جايگاه مستحبات:
مستحبات مثل اضافهكاري است كه خدا مزد بيشتر ميدهد. البته شرط قبول آن تقواست و در رشد ايمان مؤثر است. آدم گناهكار كار خير هم انجام بدهد، رشد نميكند. اگر گناه را ترك نكند، هرچه هم كار خير انجام دهد، ايمانش اندازه همان ايمان اوليه است.
آيا ازدواج پيامبر و ائمه عليهمالسلام با افراد خاصي به دستور خدا بوده است؟
به حضرات معصومين خدا علمي داده كه با آن علم ميفهمند چكار ميكنند.
چكار كنيم خدا را بيشتر از خودمان دوست داشته باشيم؟
اگر گناه را ترك كنيد و واجبات را انجام دهيد، معرفت بالا ميرود و كار درست ميشود.
جايگاه توسل به اهلبيت عليهمالسلام در رشد معنوي انسان:
توسل به اهلبيت عليهمالسلام و باور كردن جايگاه امامت، آنها جزو واجبات اسلامي است، اگر نداشته باشيم دنبال نااهل ميرويم.
معني اين سخن كه «خدا نزد ظن و گمان انسانهاست» چيست؟
آدم هرچه ظن و گمانش به خدا بهتر شود، با خدا بهتر كنار ميآيد تا به او بدبين شود، انسان در اميد را نبندد، خدا كمكش ميكند.
ويژگي استاد اخلاق:
بايد راه تهذيب را بلد باشد و خود هم مهذب باشد.
راه تقويت اراده: ترك گناه
راه ديدن امام زمان عجلاللهتعاليفرجهالشريف: ترك گناه
آيا امام زمان عجلاللهتعاليفرجهالشريف ازدواج كردهاند؟
خير، دليل نداريم.
آیه الله حائری شیرازی
:: موضوعات مرتبط:
حلقه اخلاقی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1263
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0